در نظام نوآوری ممالک، سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. زیرا سه حوزه مذکور از حیاتی ترین حوزه های نظام نوآوری ملی می باشند و نقشی اثرگذار و اثر پذیر دارند. از طرفی در فرایند سیاست گذاری و پیاده سازی سیاست های علم، فناوری و نوآوری، پای چکیده کامل
در نظام نوآوری ممالک، سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. زیرا سه حوزه مذکور از حیاتی ترین حوزه های نظام نوآوری ملی می باشند و نقشی اثرگذار و اثر پذیر دارند. از طرفی در فرایند سیاست گذاری و پیاده سازی سیاست های علم، فناوری و نوآوری، پایش نتایج و پیامد ها و ارزیابی سیاست های مذکور بر توانایی یادگیری در نظام نوآوری ملی خواهد افزود و در نهایت به تدوین نظام مند سیاست علم، فناوری و نوآوری منجر خواهد شد. در این مقاله قصد داریم ضمن مرور و تحلیل ادبیات موضوع و بررسی و تحلیل تطبیقی تجارب برخی ممالک در زمینه ی سیاست علم، فناوری و نوآوری، مدل مفهومی تدوین سیاست های مذکور ارائه شود. در این راستا چهارچوبی برای مدل مفهومی سیاست علم، فناوری و نوآوری ارائه می شود که اجزا و عوامل موثر در تدوین سیاست های مذکور را منعکس می کند. یافته ها نشان می دهند که تبیین فرآیند سیستماتیک سیاست سازی برای تدوین سیاست های علم، فناوری و نوآوری ، نظرسنجی نظام مند از خبرگان امر، انجام مطالعات و تحقیقات مرتبط کتابخانه ای و میدانی، شناسایی مشکلات، شناسایی عوامل اثرگذار پیرامونی، برنامه ریزی، اجرای سیاست ها و ارزیابی آن ها از اهمیت به سزایی برخوردارند. واژگان کلیدی
پرونده مقاله
در اسناد بالادستی کشور، به موضوع پاسخگويي مراکز علمي و پژوهشي به تقاضاي صنایع و سازمان ها، تاکيد فراوان شده است؛ در دهه های اخیر، اقدامات ملی متعددی در راستای ارتباط دانشگاه و صنعت انجام شده که نیاز است این اقدامات مورد ارزیابی قرار گیرند. بر این اساس در مقاله جاری، دو چکیده کامل
در اسناد بالادستی کشور، به موضوع پاسخگويي مراکز علمي و پژوهشي به تقاضاي صنایع و سازمان ها، تاکيد فراوان شده است؛ در دهه های اخیر، اقدامات ملی متعددی در راستای ارتباط دانشگاه و صنعت انجام شده که نیاز است این اقدامات مورد ارزیابی قرار گیرند. بر این اساس در مقاله جاری، دو هدف عمده پیگیری می شود؛ یکی کشف میزان تحقق اهداف و کارکردهای پیش بینی شده برای اقداماتی که در زمینه ارتباط دانشگاه و صنعت صورت گرفته است و دیگری ارائه راهکارهایی اجرایی جهت اصلاح مسیر فعلی و در نتیجه حرکت به سمت تعالی در عملکرد ارتباط دانشگاه با صنعت. در این پژوهش، با استفاده از روش هایی چون مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با خبرگان و گروه متمرکز، ابتدا اقدامات صورت گرفته در زمینه ارتباط دانشگاه و صنعت و معیارهای کارآمدی این اقدامات احصاء شده و سپس با نظر سنجی از خبرگان، میزان کارآمدی هر اقدام از نظر هر معیار و نیز میزان تحقق هر معیار از نظر اقدامات انجام شده، احصا و با استفاده از روش میانگین آماری، تحلیل شدند. بر اساس نتایج حاصل شده، به طور کلی می¬توان گفت که هیچ یک از اقداماتی که تا به حال در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه صورت پذیرفته است، کارآمدی مطلوبی نداشته¬اند و همچنین معیارهای کارآمدی نیز در اکثریت اقدامات اجرایی به اندازه قابل قبولی محقق نشده¬اند. در پایان پیشنهاد شد اقداماتی که امتیاز کمتر از 2 را دارند جهت صرفه جویی متوقف شود و اقداماتی جدیدی همچون ایجاد رابطه بلند مدت و پایدار با صنعت و انتخاب شرکای استراتژی از صنعت، خصوصی سازی دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاه، معرفی توانمندی ها و فناوری های ایجاد شده در دانشگاه در قالب پلتفرم های اجتماعی و رسانه، بهره گیری از ظرفیت بروکرها و صندوق های مالی و خطرپذیر پیشنهاد شد
پرونده مقاله